بهشت همجنس بازان!


 





 

هر دم از این باغ بری می رسد
 

ابتدا «تویست» بود که بدن ها را پیچ و تاب می داد و داغ می کرد؛ سپس « راک اند رول» از راه رسید تا هر چه ممکن است جوانان جهان را به تقلید از «الویس»، به جنباندن و چرخاندن دیوانه وار سینه و باسن تحریک کند... . آنگاه بیتل ها، هیپی ها؛ پانک ها و ... همراه با اینها سیلابی از لباس های وقیح، آرایش های جلف، رفتارهای مشمئز کننده، موزیک مبتذل، بنگ، هشیش، چرس، ماری جوانا LSD هروئین، کوکائین، مرفین و هزار و یک انحراف اخلاقی و رفتاری. همه جوشیده از زباله دان تمدن نوین غرب، به خصوص آمریکا شکل گرفت و پیاپی، همچو طوفان های فساد، به چهار گوشه ی گیتی راه کشید تا در مسیر خود هر آنچه اصالت و نجابت است بکوبد و بروبد و به جای خود، لجنزاری از فساد و فحشا و تباهی به بار بیاورد .
اکنون ایدز: آنان که باد کاشتند، اینک طوفان درو می کنند. آمریکا برای جهانیان سوغات شوم دیگری دارد؛ ایدز پدیده ی نوظهور و درد بی درمان که سلامت و بهداشت عمومی را سخت به مخاطره افکنده و تهدید بالقوه ای است برای بشریت.

ایدز چیست؟
 

واژه ی ایدز، مخفف عبارت «عوارض اکتسابی نارسایی مصونیت» است که حتی فراتر از بیماری سرطان، شاید هولناک ترین بیماری تاریخ باشد که بر سر انسان ها دام گسترده است. وقتی ویروس ایدز وارد بدن انسان سالم می شود، در قدم اول سلول های لنفوسیت را عفونی می کند و قدرت آنها را در شناسایی و ریابی ویروس های مهاجم خارجی می گیرد و به این ترتیب، قدرت مقاومت بدن را در مقابل امراض درهم می شکند. افراد مبتلا به ایدز، دچار عوارض و علائم بالینی گوناگون می شوند؛ از قبیل: تورم غدد لنفاوی، خستگی و بی تابی، تب های شب هنگام و کاهش تدریجی وزن بدن. از آنجا که ویروس ایدز به سلول های مغز نیز آسیب می رساند، عوارض و مشکلات عصبی و روانی نیز به بار می آورد. مثلاً فراموشی، رعشه و لرزش متناوب، تکلم آشفته و نامنظم و....که در نهایت منجر به دیوانگی و جنون می شود .

راه های سرایت بیماری:
 

طبق آمار، تعداد 95 درصد از قربانیان آفت ایدز، همجنس گرایان بوده اند. به عبارت دیگر، این بیماری به طور اصلی و عمده از همجنس بازی ناشی می شود. به این ترتیب، دیگر مسلم شده که ایدز یک بیماری جنسی است و در طبقه بیماری های مقاربتی قرار می گیرد. در سال های نه چندان، دور کسانی همچون برتراند راسل، بوق و کرنای آزادی کامل برداشتند و در کتاب «اخلاق و زناشویی» در بحث آزادی نوشتند: کسب لذت، هدف است و حتی اگر مردی خواست مفعول واقع شود، جای هیچ ایرادی نیست؛ چرا که لذت بردن آزاد است و به خود او مربوط می شود که چه کند یا نکند. همان زمان، سامرست موام در کتاب خود «حاصل عمر» گفت: ملاک سنجش خوبی و بدی این است که تا چه اندازه به آدم لذت بدهند و ... اما امروز که طاعون برخواسته از این شنیع ترین انحراف بشری، وحشت، مرگ و فنا به جان همگان انداخته، گویی از خواب گران برخواسته اند تا چاره ای برای رهایی از بلا بیاندیشند. مرکز پزوهش های جنسی آمریکا که 70 سال سابقه ی فعالیت دارد گزارش می دهد: در آمریکا از هر 100 هزار نفر، 2500 نفر به بیماری سوزاک مبتلا هستند و از این تعداد، 87 نفر سفلیسی اند. آمار می گوید که بیش از یک سوم پسران در جامعه ی آمریکا، به نوعی از انحرافات جنسی دچارند و اصولاً 50 میلیون جوان آمریکایی دستخوش یک هرج و مرج شدید جنسی شده و از اقسام بیماری های مقاربتی رنج می برند. معدل حوادث در سال، در جامعه آموزشی آمریکا به شرح زیر است:
10 هزار فقره تجاوز جنسی به دانش آموزان دختر و پسر، 70 هزار فقره ضرب و جرح معلمان به دست دانش آموزان که گاه همراه با تجاوز به معلمان زن بوده است، 200 هزار فقره ضرب و جرح بین خود دانش آموزان، هر ماه پنج میلیون فقره دزدی کوچک و بزرگ در حریم مدارس و دانشگاه ها، پخش مواد مخدر، ترویج اعتیاد، آشوب زدگی، اخلال گری، هرج و مرج و غارت ... تا جایی که معلمان به فغان آمده و می گویند: تلاش واقعی ما در مدرسه، واقعاً تدریس نیست، بلکه مسئولیت عمده ی ما این است که خود را زنده نگهداریم؛ زیرا بیشتر بچه ها مسلح هستند یا به سادگی می توانند اسلحه به دست بیاورند. در این میان پانسیون ها، گوی سبقت را از همه جا ربوده اند و کمتر نوجوانی است که بتواند در برابر تهدیدها و فشارهای حیوانی تاب بیاورد و مورد تجاوز قرار نگیرد.

زندان ها و سربازخانه ها:
 

زندا ن ها و سربازخانه های آمریکا از مهمترین کانون های چرکی و عفونی به شمار می آیند. آمار مرکز تحقیقات جنسی آمریکا می گوید: هفتاد درصد از زندانیان محکوم به حبس ابد یا حبس های طولانی، در زندان همجنس گرا می شوند و اینان در میان خود، تشکیل شبکه های مخوف همجنس بازی می دهند که در بسیاری موارد به زد و خوردهای خونین می انجامد. در سربازخانه های آمریکا، شیوع اقسام بیماری های مقاربتی سوزاک، سفلیس و ایدز، حکایت از گسترش همجنس بازی در میان افراد ارتش آمریکا دارد. به این ترتیب می بینیم که بیماری ایدز در واقع یک بیماری آمریکایی است و مهری است بر انحطاط این جامعه و سقوط کامل ارزش های اخلاقی و فرهنگی در کشوری که ادعای پیشتازی در تمدن و ابرقدرتی دارد. در سانفرانسیسکو، فروشگاه های متعددی برای فروش پوشاک مخصوص همجنس گرایان دایر است. در این شهر به هر جوانی که کفش اسپرت، جوراب رنگین، شلوار تنگ و چسبان و بلوز رنگارنگ بپوشد، به کنایه می گویند «اونیفورم پوشیده است». در واقع، منحرفین جنسی از این طریق به جلب مشتری می پردازند. اکنون آمریکا20 میلیون همجنس باز دارد که در تمام شهرها و نقاط این کشور پخش شده و به صورت مخفی یا آشکار فعالیت دارند. مراکز عمده ی همجنس گرایان آمریکا، شهرهای نیویورک، شیکاگو، لس آنجلس، هالیود و میامی است. اما در میان این شهرها، سانفرانسیسکو در واقع پایتخت همجنس گرایان آمریکا و جهان است و به سبب امکانات وسیع و گسترده ای که دارد، بهشت همجنس بازان لقب گرفته است. در کالیفرنیا، فروشگاه های اختصاصی مد و لباس برای همجنس گرایان وجود دارد که در آنها لباس های خاص این طبقه در چشم گیرترین شکل ممکن تولید و عرضه می شود. مثلاً: شال گردن و دستمال گردن های بلند و رنگارنگ، کلاه چرمی، کت یا جلیقه چرمی گل میخ کوبی شده، مچ بندهای بلند فلزی، زنجیر گردن، جوراب رنگی، کفش اسپرت و سبک، شلوار تنگ و چسبان، گردن بندهایی از مهره های رنگی، لوازم آرایشی و عطرهای تند و ... در کالیفرنیا، دیسکوهای اختصاصی برای همجنس گرایان است تا بتوانند آنطور که مایلند تفریح کنند. همچنین در آن شهر، روزنامه و مجلات اختصاصی برای همجنس گرایان منتشر می شود تا اینان ادبیات مستهجن خود را در دسترس داشته باشند و در عین حال، همجنس گرایان در جریان آخرین حوادث و رویدادهای جهان قرار گیرند. کسانی که به کاباره ها می روند دو گروهند: بعضی با علامت M و بعضی با علامت S مشخص شده اند تا بدین وسیله به طالبان خود بفهمانند مبتلا به مازوخیسم (آزارطلب) یا سادیسم (آزار دهنده) هستند.

قانون آمریکا چه می گوید؟!
 

در سال 1981 طی قانونی ازدواج همجنس بازان در آمریکا آزاد و قانونی اعلام شد. به عبارت دیگر، وقتی دو مرد با یکدیگر رسماً ازدواج می کنند، از حق و حقوق قانونی خانواده برخوردار می شوند.

ایدز از لحاظ تاریخی:
 

به تلخی باید اعتراف کرد که همجنس بازی پدیده ای است شوم و در طول تاریخ در میان جوامع بشری، موارد فراوانی، ولی نه به گسترش امروزی آن وجود داشته است. در داستان قوم لوط در تورات، چنین آمده است که این قوم مبتلا به انحراف جنسی شده و همجنس طلبی به صورت عادت آنها درآمده بود تا جایی که وقتی از میهمانان لوط نبی که دو تن از فرشتگان بوده اند نیز کام طلبی می کنند و لوط آنان را از این گناه باز می دارد، ولی آنان نمی پذیرفتند و سرانجام عذاب الهی به صورت بارانی از گوگرد و آتش بر آنان نازل آمد و دو شهر سدوم و عموره همراه با ساکنین آن، یکسر خاکستر می شوند. در مطالعه آثار و احوال رم باستان و امپراطوران آن می خوانیم که سزار یکی از بزرگ ترین امپراطوران رم باستان از طرف سنای رم اختیارات و حقوقی کسب می کند؛ از جمله اینکه سزار می تواند برای خود زنان و شوهرانی اختیار کند. این قانون به خودی خود گویاست که چه فحشا و فساد آشکاری در آن امپراطوری رایج بوده و چگونه چنین فسادی می توانسته یکی از علل سقوط و انهدام آن باشد. اسکندر مقدونی که تاریخ نویسان از او به لقب کبیر یاد می کنند نیز گرفتار انحراف جنسی و همجنس گرایی بوده و در این مورد شواهد و دلایل کافی در کتاب های تاریخی به چشم می خورد. در فهرست همجنس بازان سرشناس تاریخ، به اسم هایی همچون سقراط، میکل آنژ، لئوناردو داوینچی، چایکوفسکی و... ناموران بر می خوریم که به واقع حیرت آور است و جای بسی تفکر و تأمل.

داروی شفابخش:
 

ایدز اگر برای مبتلایان رنج است و هلاک، برای کارخانجات دارویی و داروسازی گنج است و ثروت. این گنج در شکل داروی بیماری ایدز نهفته شده و کافی است که یک مرکز پژوهشی یا کارخانه ی داروسازی موفق به یافتن نوشدارو شود و اقدام به تولید انبوه کند تا در اندک مدت، میلیاردها دلار به جیب بزند. برای هرچه سریع تر رسیدن به این میلیاردها دلار است که میان تولیدکنندگان معتبر دارو، رقابتی مافیایی و دیوانه وار آغاز شده و کارخانجاتی نظیر بایر، روش، هوخست، ساندوز و... به حالت آماده باش درآمده اند. با بسیج همه ی نیروها، رقابتی سرسام آور درگرفته و هزاران دانشمند و داروساز برجسته، در آزمایشگاه های در بسته و تحت حفاظت خود، تحصن گزیده و بست نشسته اند تا گوی رقابت را از دیگر حریفان بربایند و داروی ایدز را زودتر از همه به بازارهای جهان سرازیر کنند. این تلاش همه جانبه، شاید در نظر اول «ارزشمند و انسانی» به حساب آید و چنین تعبیر شود که گروهی دانشمند انسان دوست در صدد نجات افراد بیمار و تخفیف آلام بشری هستند، اما وقتی به یاد می آوریم که چگونه از منجلاب تمدن ماشینی و نوین غرب، صدها بیماری روحی و مرض جسمی پدیدار شده و مثل خوره به جان جامعه ی جهانی افتاده، آنگاه است که حق داریم در انسان دوستی آنها شک کنیم و بگوییم:
تو کاری بکن کز دلم خون نریزد
سرشک از دو دیده ستردن چه حاصل؟

نقش ورزش:
 

نکته ی جالب آنکه در این سلسله مراتب، مجامع ورزشی و طبقه ی ورزشکاران در ردیف آخر از آلودگی قرار دارند و ورزش همچو سدی به شمار آمده است که می تواند با قدرت تمام در برابر این سیلاب ویرانگر ایستادگی کند. پزشکان و محققان می گویند که در میان ورزشکاران اگر انحرافی هم دیده شود، بیشتر به ورزشکاران بدن ساز و زیبایی اندام است که پس از به هم زدن عضلات پیچ در پیچ و صرف ساعت ها وقت در برابر آینه، شیفته ی پیکر عضلانی خود می شوند و به تدریج به بیماری روانی نارسیسم (خود شیفتگی) مبتلا می شوند و گاه در این انحراف فکری و روحی چنان پیش می روند که زمینه ی سقوط به ورطه ی همجنس گرایی در آنان فراهم می آید.
منبع:www.bashgah.net